سلام، لطفاً از محصول «دانلود کتاب مهمان ناخوانده pdf» دیدن فرمایید.
دانلود رایگان کتاب مهمان ناخوانده اریک امانوئل اشمیت pdf
نمایشنامه مهمان ناخوانده برای کودکان
دانلود رایگان کتاب مهمان های ناخوانده
کتاب مهمان نیمه شب
درباره کتاب مهمان ناخوانده:
تعطیلات آخر هفته یک زمستان برفی که ظاهرا همهچیز دلچسب و رویایی به نظر میرسید چگونه به یک حمام خون بدل شد؟
شاری لاپنا (Shari Lapena) داستان جمعی از دوستان نیویورکی را روایت میکند که تصمیم گرفتهاند تعطیلات را در هتلی کوهستانی بگذرانند. این هتل لوکس و مجلل، از تمام عناصر مدرن به دور است و تکنولوژی در آن جایی ندارد. ساکنین این هتل در حقیقت از سبک روستیک آن لذت میبرند و خود را با شومینههای هیزمی و دلچسب آن گرم میکنند.
در این فضای گرم و صمیمانه که همۀ مسافران مشغول لذت بردن از تفریحات زمستانی هستند، ناگهان خبر محاصره شدن ساختمان هتل با برف همه را شوکه و وحشتزده میکند! در ابتدا بسیاری این چند ساعت را همچون یک ماجراجویی زمستانی تلقی میکردند و از بابت آن ترسی به خود راه نمیدادند. اما مسئله زمانی که تمامی راههای ورودی و خروجی هتل مسدود گشت، جدیتر و نگرانکنندهتر شد. سرما بیشتر و گزندهتر به مسافران حمله میکرد؛ قطع ارتباط با دنیای بیرون استرسی مضاعف به مهمانان بخشیده بود و همه در تکاپوی یافتن روزنۀ امیدی بودند که ناگهان خبر کشته شدن یکی از مسافران همه را در بهت و وحشت فرو برد!
شوک خبر کشته شدن یکی از مسافران با شایعه مرگ طبیعی رو به آرامش میرفت که قتل دوم رخ داد! آیا قاتل یکی از اهالی هتل بود؟ آیا قتلها با انگیزه شخصی صورت گرفته بود؟
داستان بینهایت جذاب و پرتعلیق مهمان ناخوانده (An Unwanted Guest) یکی از تریلرهای پرفروش نیویورک تایمز است که با استقبال کمنظیری مواجه شده. این داستان همچون دیگر آثار شاری لاپنا سبک روایی منحصربه فرد خود را دارد که شما را مجذوب خود خواهد کرد.
نکوداشتهای کتاب مهمان ناخوانده:
- این اثر، برداشتی مدرن، جذاب و واقعگرایانه از رمز و راز پروندههایی ناگفته است که نویسنده آن را روایت کرد و او قطعا یکی از پیروان سبک داستاننویسی آگاتا کریستی به شمار میرود. (بوکلیست)
- شاری لاپنا، آخر داستان را طوری خلق کرده است که حتی تحسین آگاتا کریستی را به دنبال خواهد داشت. (یو. اس. ای تودی)
- ضرباهنگ داستان به قدری سریع و جذاب است که متوجه نخواهید شد که رمان چه زمان تمام شده است. (مجله مردم)
خواندن کتاب مهمهان ناخوانده به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به خواندن داستانهای معمایی و هیجانانگیز علاقمندید و رمانهای ژانر جنایی برایتان جذاب است، مطالعه کتاب مهمان ناخوانده را از دست ندهید.
با شاری لاپنا بیشتر آشنا شویم:
خالق اثر بینظیر زوج همسایه، در سال 1960 در کانادا متولد شد. شاری لاپنا که پیش از نویسندگی، به تدریس و وکالت مشغول بوده است، نخستین اثرش را در سال 2008 با عنوان things go flying منتشر کرد و با استقبال گستردهای روبهرو شد. رمان دیگر او به نام اقتصاد خوشبختی سال 2012 در فهرست نهایی دریافت جایزه استفان لکاک قرار گرفت. سبک داستاننویسی لاپنا به سرعت به چنان محبوبیتی دست یافت که آثارش در سراسر دنیا به بیش از 35 زبان ترجمه شد.
در بخشی از کتاب مهمان ناخوانده میخوانیم:
سه قتل. اینگونه موارد بهندرت در اینجا رخ میدهد. در ادارۀ پلیس حتی یک کارآگاه هم ندارند. باید کارها را سامان بدهند تا زمانیکه پلیس شهر نیویورک یک نیروی بازپرس بفرستد. بهمحض اینکه به اداره رسید مأمور لاکلن مختصری از شرح ماجرا را برایش توضیح داد. اما هیچچیز باهم جور درنمیآد. سه مهمان بههمراه پسر صاحب هتل و یک مهمان دیگر که گم شده است. شوکه شده است. او نمیداند با چه چیزی طرف است. هتل و خانوادۀ صاحب هتل را خوب میشناسد. بردلی جوان مرده است. باورش هم سخت است.
او ماشین برفی را در محوطۀ یخی و شکنندۀ بیرون هتل پارک کرد. دستبهاسلحه به بقیۀ مأمورها اشاره کرد که ماشینها را پارک کنند. بااحتیاط به در جلوی هتل نزدیک شدند. چکمههای سنگین آنها روی یخ سُر میخورد. هوا خیلی سرد است.
سورنسن متوجه رد باریکی از خون روی برف نزدیک ایوان شد. در سکوت به آن اشاره کرد. نزدیک ایوان شد و به پنجره نگاه کرد. در را باز کرد. تفنگش آماده است. وارد لابی هتل شد و گروهی که دور شومینه جمع شدهاند را دید. صورتهای رنگپریده که خود را زیر پتو پیچیدهاند و به او زل زدهاند. با خودش فکر کرد؛ همیشه این لحظه را به یاد خواهم داشت.
سه مأمور دیگر پشت سرش وارد شدند. نگاه سریعی به اطراف انداخت. افرادی که دور شومینه هستند با ظاهری آشفته و صورتهای اصلاحنکرده ایستادهاند. معلوم است نخوابیدهاند. انگار از دست یک گروگانگیر نجات پیدا کردهاند. آنها را شمرد؛ هشت نفر هستند. نه، هفت نفر هستند. روی یکی از صندلیها یک مرده است.
به این گروه کوچک نزدیک شد و تفنگش را غلاف کرد: «من گروهبان سورنسن و اینها...» با سر به هریک از مأمورها اشاره کرد. «مأمور لاکلن، پرز، ویلکاکس. ما اومدیم که به شما کمک کنیم.» سعی میکرد با لحنی قدرتمندانه حرف بزند. کمی جلوتر رفت و به مرد مردۀ روی صندلی نگاهی انداخت. معلوم نیست که به قتل رسیده یا به مرگ طبیعی مرده است
خلاصه داستان مهمان ناخوانده
کتاب مهمان ناخوانده اشمیت
کتاب مهمان ناخوانده منوچهر احترامی
خرید کتاب مهمان ناخوانده
فروید: انسان توی یه زیرزمینه، آقای اوبرزایت. تنها نورش مشعلیه که با تیکههای پارچه و کمی روغن درست کرده. انسان میدونه که این شعله همیشه روشن نمیمونه. انسان مؤمن جلو میره و فکر میکنه که ته تونل دری وجود داره که پشتش نوره… انسان خدانشناس میدونه که دری وجود نداره، میدونه تنها نوری که هست همون نوریه که خودش با دستهای خودش درست کرده، میدونه که پایان تونل پایان خودشه… پس طبیعیه که وقتی به دیوار میخوره دردش بیشتره… وقتی بچهاش رو از دست میده، همه چیز براش تهیتره… براش سختتره که نیک عمل کنه…
- ۰۲/۰۵/۲۵